ای گیسوان رهای تو از آبشاران رها تر ….
|
ای گیسوان رهای تو از آبشاران رها تر ….? – اشعار و دلنوشته های زیبا – رد پای باران |
|
ای گیسوان رهای تو از آبشاران رهاتر چشمانت از چشمه سارانِ صافِ سحر با صفاتر با تو برای چه از غربت دست هایم بگویم ؟ ای دوست ! ای از غم غربَتِ من به من آشناتر |
|
ای گیسوان رهای تو از آبشاران رهاتر. چشمانت از چشمه ساران صاف سحر با صفاتر. من با تو از هیچ, از هیچ توفان هراسی ندارم. ای ناخدای وجود من, ای از خدایان خداتر. ای خندههای زلال تو در گوش ذرات جانم … |
|
ای گیسوان رهای تو از آبشاران رهاتر. چشمانت از چشمه سارانِ صافِ سحر با صفاتر. با تو برای چه از غربت دست هایم بگویم ؟ ای دوست ! ای از غم غربت من به من آشناتر. من با تو از هیچ ، از هیچ توفان هراسی … |
|
ای گيسوان رهای تو از آبشاران رهاتر چشمانت از چشمه ساران صاف سحر با صفا تر * مجال بوسه به لب های خويشتن بدهيم که اين بليغ ترين مبحث شناسايی است. |
|
ای گیسوان رهای تو از آبشاران رهاتر چشمانت از چشمه ساران صاف سحر با صفاتر من با تو از هیچ, از هیچ توفان هراسی ندارم ای ناخدای وجود من, ای از خدایان خداتر ای خندههای زلال تو در گوش ذرات جانم |
|
ای گیسوان رهای تو از آبشاران رهاتر. چشمانت از چشمهساران صاف سحر باصفاتر ﷼ مجال بوسه به لبهای خویشتن بدهیم. که این بلیغترین مبحث شناسایی است. |
|
تو چشم عکسی و او نور دیده است به دیده دیده را هرگز که دیده است جهان انسان شد و انسان جهانی از این پاکیزهتر نبود بیانی استادم فرمودند انسان کنایه از مردمک چشم است . به دهخدا مراجعه کردم . |
|
ای گیسوان رهای تو از آبشاران رهاتر چشمانت از چشمه ساران صاف سحر با صفاتر من با تو از هیچ, از هیچ توفان هراسی ندارم ای ناخدای وجود من, ای از خدایان خداتر ای خندههای زلال تو در گوش ذرات جانم |
|
ای گیسوان رهای تو از آبشاران رهاتر چشمانت از چشمه سارانِ صافِ سحر با صفاتر با تو برای چه از غربت دست هایم بگویم ؟ ای دوست ! ای از غم غربَتِ من به من آشناتر من با تو از هیچ ، از هیچ توفان هراسی … |
|
ای گیسوان رهای تو از آبشاران رهاتر … اما این نکته را نگفته رها نکنم که منزوی در یک بزنگاه تاریخی، پُرطرفدار شد و آن دو تن یکی با مرگ و دیگری با عدم حضورش از ذهنهای نقال ایرانی پر کشدیدند … |
|
ای گیسوان رهای تو از آبشاران رهاتر چَشمانت از چشمه ساران صاف سحر با صفاتر برای اولین بار در وزنی منحصر به فرد و ابتکاری، با این قافیه ها معشوق را ستوده است. |
|
ای گیسوان رهای تو از آ…بشاران رهاتر (سلطان حسین منزوی) ای خانه ات پشت دریاچه ها، کوهساران، صحـاری. ای دختر دشت های پرآوازه ی بختیــــاری! در تو خدایان یونان و روم و فلسطین و کابل |
|
هم مانند قبله ای می شود که ما را از توجه به حق باز می دارد و به سوی توجه به خود می کشد. تو در گذشته توجه ات به زیر و بم ساز بود حالا هم به گریه روی آورده ای. باید از توجه به خود در گذشت تا به حق پیوست. |
|
-1 نام تو را نمیدانم. آری، اما میدانم. گل ها اگر که نام تو را میدانستند، نسل بهار از اینسان رو سوی انقراض، نمیرفت حسین منزوی تو و کوهستان ** تو مثل شب |
|
از شانه های تو امن تر است … رهای کوه و در و دشت بودم و اکنون … از آن بلند سرانم که پای در پستم. به خویش وا بگذاریدم ای زمان و مکان. رها ز هر چه نبایست و هر چه بایستم … |
|
12/11/2017 · شعر درباره گیسو در شعر معاصر برای توصیف زیبایی ظاهر معشوق زمینی و در شعر کهن گاهی در وصف معشوق زمینی و گاهی در معانی عرفانی به کار رفته است. در ادامه مجموعه ای از شعر درباره گیسو و متن در مورد باد و مو را خواهید خواند. |
|
که در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی. چراغ افروز چشم ما نسیم زلف جانان است. مباد این جمع را یا رب غم از باد پریشانی. دریغا عیش شبگیری که در خواب سحر بگذشت. ندانی قدر وقت ای دل مگر وقتی که درمانی |
|
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی. با برف پیری ام سخنی بیش از این نبود. منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی. ای عشق ای عزیزترین میهمان عمر. دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی. فاضل نظری. برچسبها: اشعار, غزل … |
|
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد ذوالجناح برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید. عصر عاشورا کنار خیمههای سوخته . ذوالجناحی ماند با یال رهای سوخته |
|
بعد از تو گاهواره به دردم نمی خورد. چه زود پر کشیدی و از من جدا شدی بر روی دست باد عزیز دل رباب. مانند زلف های پریشان رها شدی در آسمان کرب و بلا ردّ خون توست. تو یک تنه برای خودت کربلا شدی مسعود … |
|
دیگر نمیتوانی رهایاش کنی و در آن حل میشوی، به تو بقا میبخشد. تو باید آماده شوی، وگرنه چون مرداب، رها از هر قید و بندی میمانی و میپوسی و رنگ محیط به خود میگیری. |
|
شب افسانه ای با تو طلوع تازه ای دارد! تو در صبح اساطیری پگاهم می شوی آیا؟؟؟ صبور و ساده ای اما عمیق و ژرف،عشق من!!! برای حرف نجوا، نعره چاهم می شوی آیا؟؟؟ پس از صد سال اگر بد ترجمه کردی نگاهم را!!! |
|
شاعر: رها بینا, شعر: وطنم ایران…, دفتر: رهایی, تقدیم به ایران و ایرانی…. روی صفحه ی دلاویز خیال که همانند بهار٬ غنچه بشکفته به رنگ فردا بهترین نقش وجودم ! وطنم*** آینه زار تجلی خدا وطن پاک و سر ا |
|
تو فقط مال مني. تو فقط مال همين قلب پر از احساس مني. شب من با تو سحر خواهد شد. تو نمي داني من. چه قدر عشق تو را مي خواهم. تو صدا كن من را. تو صدا كن مرا كه پر از رويش يك ياس شوم. تو بخوان تا همه احساس … |
|
ای خورشید تک ستاره شهر شب که ستاره چشمک زدن را فراموش کرده بود ســـکوتی مبهم همه جـــا را فــــرا گــــرفته بود احساس من تــــر شده از اشــــکهای سرد بود هـمه مضـطرب و دلـــرزان بـودنـــد چـــهرههای سـرد و غــم … |
|
شن از حرمت رود و بستر شنپوش خشکرود از وحشت هرگز سخن می گوید بوته گز به عبث سایه ئی در خلوت خویش می جوید *** ای شب تشنه! خدا کجاست؟ تو روزی دگر گونه ای به رنگ دگر که با تو در آفرینش تو بیدادی رفته است: |
|
18/06/2011 · من با دست جهت پرزها را عوض می کنم و روی پتو نقاشی می کشم.حرف اول نام تو.باز غرق می شوی در گردن و گیسوان من.بیا تا برف هست،تا آتش هست…. بیا تا فرشته ی برفی ات باشم.تو آتش باش و ذوبم کن…. مژه های … |
برچسبها:gooya news :: culture : به بهانه حذف هفتاد غزل از مجموعه ..., ღ "تو بگو از غم تنهایی من " ღ, آن چه برای ماهم نوشتم 1385-1390 | گربه ی ایرانی, ادبیات فارسی سال دوم راهنمایی | مهر ۱۳۸۶, اشـعـار شـورانـگیـــز پـارســی* | تصنیف و ترانه, اشعار حسین منزوی | | مجله رازینه, اشعار مصائب آل الله در مسير كوفه تا شام *18*, ای گیسوان رهای تو از آبشاران رها تر ....?, ای گیسوان رهای تو از آبشاران رهاتر, ای گیسوان رهای تو از آبشاران رهاتر چشمانت از چشمه, بهانه هایی برای نوشتن 1/حسین منزوی, تاول حکایت راه است | حسین منزوی, چشمها - پایگاه رسانهیی روزگار, حسین منزوی, حسین منزوی | اسفند ۱۳۸۹, ساده اما قشنگ | فاضل نظری, شعر | پایگاه اطلاع رسانی مالستان, شعر | شهریور ۱۳۸۶, شعر در مورد ذوالجناح | گلچین زیباترین اشعار درباره ..., شعر زمان | حسین منزوی, شعر نو : رها بینا - وطنم ایران..., شعر نو :حسین منزوی -1, شعر های باران خورده .... | غزلسرا, شعر و دنیایی که می سازمش | بهمن ۱۳۹۰, گردانیدن عمر رضی الله عنه نظر او را از مقام گریه که هستی ..., گلچین شعر درباره گیسو • ستاره, گنجور » شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۸ - تمثیل در ..., مریم ا لیست فعالیت های من